امشب برای اولین بار در عمرم قراره یلدایی بگیریم
تنها
و مطمئنن محمدم چون ابوالفضل پولشو داده بهش لب نمیزنه
و من می مونم و مادر
چقدر خونه سوت و کور شده
روزه ام و با دو قلوپ شیر موز باز کردم و یه سیب و منتظرم تا مامان نماز و بخونه و بریم سر وقت خوراکی ها
دلم می خواد...برچسب : نویسنده : ti13761226 بازدید : 101